دیکشنری
داستان آبیدیک
hot plate
hɑt ple͡it
فارسی
1
عمومی
::
چراغ خوراك پزی برقی یا نفتی ویا گازی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HOT ENOUGH FOR YOU
HOT ENOUGH TO BURN A POLAR BEAR'S BUTT
HOT FLASH
HOT FLUSH
HOT ISOSTATIC PRESS
HOT LINE
HOT LIVER
HOT MIX ASPHALT (HMA)
HOT NUMBER
HOT OFF THE PRESS
HOT ON
HOT ON HEELS
HOT ON THE TRAIL
HOT PASS
HOT PEPPER
HOT PLATE
HOT POTATO
HOT PRESSURE WELDING
HOT ROD
HOT ROLLED STRIP
HOT RUNNER MANIFOLD
HOT RUNNER SYSTEM
HOT SEAT
HOT SPOT
HOT SPOTS
HOT SPRING
HOT STONE MASSAGE
HOT STRIPPING
HOT STUFF
HOT TAP
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید